سفیرعشق

گروهی ازجوانان مسلمان گردهم جمع شده بودندوسرگرم زورآزمایی باسنگ بزرگی بودنداین سنگ بزرگ مقیاس قوت ومردانگی جوانان به حساب می آمد.یعنی هرکس می توانست آن را
روی دستهای خودبالاببردقوی ترین جوانان بودسروصدای جوانان،توجه رسول خداراکه گذارش به آن جاافتاده بود،به خودجلب کرد.جلورفت،وازایشان پرسید؟چه می کنید؟گفتند:
ای رسول خدابااین سنگ بزرگ زور آزمایی می کنیم.پیامبرفرمودندزورآزمایی برای چه؟برای اینکه معلوم شود که کدام یک ازماقوی تروزورمندتریم.پیامبرفرمودند:آیامیل داریدمن بگویم که چه کسی ازهمه قویترونیرومندتراست.گفتند:چه بهترازاین شماداورمسابقه ی ماباشیداین افتخاربزرگی است.
سخن رسول خدادردل تک تک افرادحاضراضطراب ونگرانی به وجودآورد.هریک ازایشان فکرمی کردکه رسول خدااورامعرفی خواهدکرد.مدتی به سکوت وهیجان گذشت.آن گاه رسول خدابرخاست وچنین فرمود:ای جوانان ای بندگان خوب خداوند،ازهمه قویترونیرومندمترکسی است که علاقه های مادی وجاذبه های دروغین اوراازمدارحق وانسانیت خارج نکندوخشم وعصبانیت اورابه بیراهه نکشاندحقیقت گویی وپرهیزازدروغ ازنشانه های قدرت وقوتند.

عشری

فرض کن حضرت مهدی(عج)به توظاهرگردد      ظاهری هست چنانیکه خجالت نکشی

باطنت هست پسندیده وصاحب نظری                 خاندانت لایق اوهست که مهمان گردد

لقمه ات درخوراوهست که نزدش ببری              پول بی شبهه وسالم ،توداری آن قدر

که بتوانی برایش بخری هدیه ای                       حاضری گوشی همراه توراچک بکند

باچنین شرط، که درحافظه دستی نبری             واقفی برعمل خویش توبیش ازدگران

                                   می توان گفت توراشیعه اثناعشری

مردی ازانصارخانه ی جدیدی دریکی ازمحلات مدینه خریدوبه آنجامنتقل شدوقتی درآن منزل سکونت

کرددریافت که همسایه ی ناهمواری نصیب وی شده است.

اوبه خدمت رسول خدا(ص)آمدوعرض کرد:یارسول الله به تازگی خانه ای خریده ام وبه آنجامنتقل 

شده ام امامتاسفانه نزدیک ترین همسایه ی من شخصی است که نه تنهاوجودش برای من مایه ی خیر

وسعادت نیست.بلکه ازشرش،نیزدرامان نیستم اطمینانی هم ندارم که موجبات زیان وآزارمراهم فراهم

نسازدرسول اکرم چهارنفرعلی،سلمان،ابوذروشخصی دیگررامامورکردتادرمسجدباصدای بلندبه عموم

مردم ازمردوزن ابلاغ کنند،

هرکس همسایگانش ازآزاراودرامان نباشندایمان ندارد.این اعلام درهرنوبت تکرارشد.

بعدرسول اکرم بادست خودبه

چهارطرف اشاره کردندوفرمودند:ازهرطرف تاچهل خانه همسایه محسوب می شود.

روزی رسول خدابااصحابش به عیادت مسلمانی که مریض شده ومعلوم نبودچه مرضی داردومدتی

بستری شده بودرفت وقتی ملاحظه کردبسیارضعیف شده وبه صورت پاره استخوانی درآمده است.

مردبیمارباصدای ضعیفی به پیامبرگفت:ازخداونددرخواست کرده ام تامرادراین دنیابه جای آخرت

مجازات کندتاگناهان من آمرزیده شودواین که بیماری من طول می کشدوهرروزبیشتررنجورمی شوم

به همان علت است پیامبرفرمودند:اگرخدابخواهدبرای هرگناهی که بنده اش مرتکب میشوداورادراین

دنیامجازات کنددرآن صورت من پیامبرهم نجات نخواهم یافت بایدهمیشه دعاکنیم وازخدابخواهیم که بر

ماببخشایدوازاوکمک بخواهیم که مارادرراه راست نگاه داردنجات درهمین راه است وبس.دعای ما

بایداین باشدکه بگوییم ربناآتنافی الدنیاحسنه وفی الا خرت حسنه وقناعذاب النار(پروردگاراآنچه خیر

دنیاوآخرت است به ماارزانی داروماراازآتش جهنم حفظ فرما)مردبیمارفرمایش پیامبررابه کاربرد

وشفایافت.

شاگرد:استادچکارکنم که خواب امام زمان روببینم؟

استاد:شب یک غذای شوربخورآب نخوروبخواب.

شاگرددستوراستادش رواجراکردوبرگشت

شاگرد:استاددایم خواب آب می دیدم!خواب دیدم برلب چاهی

دارم آب می نوشم.کنارلوله آبی…درساحل رودخانه ای مشغول

…استادفرمود:تشنه آب بودی خواب آب دیدی

تشنه امام زمان بشوتاخواب

امام زمان ببینی!